مرگ دلخراش، زیر تیغ بی اعتمادی!

روزنامه خراسان: مرد 42 ساله ای که همسرش را با انگیزه «بی اعتمادی» به قتل رسانده بود، هنگام بازسازی صحنه جنایت در حضور قاضی ویژه قتل عمد، عنوان کرد: از رفتارهای خودسرانه و غیراخلاقی همسرم خسته شده بودم و دیگر اعتمادی به او نداشتم!!
 
ماجرای این جنایت هولناک هفدهم شهریور هنگامی لو رفت که مردی در تماس با پلیس 110، از وقوع جنایتی هولناک در بولوار بهمن 26 مشهد خبر داد. در پی دریافت این خبر بلافاصله قاضی سیدجواد حسینی که در غیاب قاضی میرزایی (قاضی ویژه قتل عمد) رسیدگی به جرایم مهم را به عنوان بازپرس ویژه جرایم خاص به عهده گرفته بود، عازم محل وقوع قتل شد و به تحقیق در این باره پرداخت.
 
جسد زن 34 ساله ای به صورت نیمه نشسته کنار پشتی منزل قرار داشت و آثار ضربات وحشتناکی بر سر و گلویش خودنمایی می کرد. گزارش خراسان حاکی است: در حالی که تحقیقات میدانی مقام قضایی برای یافتن سرنخی از ماجرای این جنایت هولناک ادامه داشت، پیراهن خون آلود مردانه، راز قتل زن جوان را فاش کرد چرا که فرزند 14 ساله مقتول به مقام قضایی گفت: پیراهن خون آلودی که داخل اتاق قرار دارد متعلق به پدرم است!
 
این گونه بود که قاضی حسینی دستور دستگیری متهم فراری را صادر کرد اما روز بعد مرد 42 ساله که شب را در اطراف کلانتری خواجه ربیع به صبح رسانده بود، تصمیم خود را گرفت و تسلیم قانون شد.  بنابر گزارش خراسان، وی پس از آن که در شعبه 211 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد و در حضور قاضی کاظم میرزایی به قتل همسرش اعتراف کرد با صدور قرار قانونی در اختیار کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی قرار گرفت وچگونگی وقوع قتل را بیان کرد.
 
او در ادامه رسیدگی به پرونده و با صدور دستوری از سوی قاضی ویژه قتل عمد، توسط کارآگاهان اداره جنایی به محل وقوع جنایت هدایت شد و مقابل دوربین قوه قضاییه، رازهای زیادی را از سینه اش بیرون کشید.
   
«جواد- ا» پس از معرفی کامل خود به تشریح ماجرای تلخ زندگی اش پرداخت و گفت: همسرم دختر دایی ام بود ولی ما از همان دوران نامزدی با یکدیگر اختلاف داشتیم چرا که رفتارهای همسرم موجب بی اعتمادی من شده بود! وقتی فرزندم به دنیا آمد من در شهرداری استخدام شده بودم و زباله جمع آوری می کردم در همین زمان هم استعمال مواد مخدر را شروع کردم اما چون بسیاری از اطرافیان همسرم نیز در کار مواد مخدر بودند در این رابطه مشکلی با هم نداشتیم!
 
سوءظن ها و بی اعتمادی من به همسرم از زمانی خیلی بیشتر شد که با یکدیگر در یک کارگاه تولید شیشه مشغول کار بودیم و او برخلاف میل من رفتار می کرد! او گاهی ساعت های زیادی را در خارج از خانه به سر می برد و در برابر اعتراض های من نیز پاسخ سربالا می داد. هر وقت از او سوال می کردم کجا بودی؟ می گفت: «با دوستانم بودم!»
 
همسرم مدت های زیادی به دلیل همین اختلافات خانوادگی قهر می کرد  و به منزل پدرش می رفت. وقتی یک بار به خاطر مواد مخدر دستگیر و روانه زندان شدم رشته زندگی هم از دستم خارج شد. اختلافات ما به حدی شدت گرفته بود که دیگر همسرم هیچ توجهی به من نداشت او در چند ماه گذشته نیز مهریه اش را از طریق مراجع قانونی به اجرا گذاشت ولی من خانه کوچکم را به نام او ثبت کردم تا دست از رفتارهای غیراخلاقی اش بردارد اما هیچ وقت این گونه نشد! تا این که شب هفدهم شهریور او ساعت 1:30 بامداد به خانه آمد من که عصبانی شده بودم از او درباره دیرآمدنش سوال کردم که با همان پاسخ های تکراری روبه رو شدم؛ «با دوستانم بودم!»
 
با این جمله دیگر خون جلوی چشمانم را گرفت و صحنه های درگیری قبلی مانند یک فیلم از مقابل چشمانم عبور کرد. آن قدر عصبانی بودم که نفهمیدم چه می کنم میله آهنی لوله آب رابرداشتم وضرباتی به سرش زدم و سپس چاقو را در گلویش فرو کردم. خون به اطراف پاشید ومن هم در همان وضعیت او را رها کردم و متواری شدم! تا صبح در اطراف کلانتری پرسه می زدم و تردید داشتم که خودم را تسلیم قانون کنم یا نه! تا این که تصمیم نهایی خودم را گرفتم و تسلیم قانون شدم! الان هم بسیار از کاری که کرده ام پشیمانم!
 
چرا که 2 فرزندم نیز یتیم شدند! گزارش خراسان حاکی است: در آغاز بازسازی صحنه قتل، ابتدا سرهنگ سلطانیان (افسر پرونده) به تشریح جزئیاتی از محتویات پرونده و اعترافات متهم در مراحل بازجویی پرداخت و در پایان نیز قاضی «کاظم میرزایی» با صدور قرار بازداشت موقت، متهم 42 ساله را روانه زندان کرد و بدین ترتیب در حالی رسیدگی به یک پرونده جنایی دیگر در شعبه 211 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد ادامه یافت که بار دیگر تیغ بی اعتمادی در زندگی ، مرگ دلخراش زن جوانی را رقم زد و خانواده ای را از هم پاشید.
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.